کد خبر : 40015

روزهای برزخی بانوان فوتبالیست استقلال خوزستان

دو سالی است که خوزستان به واسطه باشگاه استقلال خوزستان پس از سال‌ها در لیگ برتر فوتبال بانوان کشور تیم‌داری می‌کند؛ حضوری که البته امسال در دقیقه 90 قطعی شد و اکنون هم ادامه کار در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

دو سالی است که خوزستان به واسطه باشگاه استقلال خوزستان پس از سال‌ها در لیگ برتر فوتبال بانوان کشور تیم‌داری می‌کند؛ حضوری که البته امسال در دقیقه 90 قطعی شد و اکنون هم ادامه کار در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
سال گذشته پس از 10 سال، خوزستان مجددا در لیگ برتر فوتبال بانوان کشور صاحب تیم شد؛ استقلال خوزستان که تنها چند سال از عمر آن در لیگ برتر آقایان کشور می‌گذشت، برای تیم‌داری در لیگ بانوان هم پا پیش گذاشت.
این تیم سال گذشته باتوجه به آن نگاهی که همیشه نسبت به ورزش بانوان وجود دارد، علی‌رغم این‌که رسیدگی‌ها خیلی قابل توجه نبود، با تلاش فراوان و به سختی در لیگ برتر ماندگار شد تا سهمیه خوزستان حفظ شود.
پس از پایان فصل نیز باتوجه به این‌که بانوان خوزستانی پتانسیل خوبی در فوتبال دارند و ظرفیت و توانایی خود را با حضور در تیم‌های ملی رده‌های سنی مختلف نیز بارها نشان داده‌اند، انتظار می‌رفت که یا باشگاه دیگری از استان همچون فولاد برای تیم‌داری در لیگ برتر پا پیش بگذارد یا تیم‌داری استقلال خوزستان برای فصل جاری بهتر شود، اما هیچ یک محقق نشد.
پیش از آغاز فصل جاری لیگ برتر بانوان نیز در حالی که بیشتر تیم ها بازیکنان مدنظر خود را جذب و تمرینات را آغاز کرده بودند، هنوز حضور استقلال خوستان در لیگ مشخص نبود؛ البته نامشخص بودن وضعیت تیم بانوان باشگاه خیلی تعجب برانگیز هم نبود، زیرا همه چیز در این باشگاه به واسطه نداشتن مالک و مدیرعامل به هم ریخته و در شرایط  نا به سامان بود.
پس از اما و اگرها و رایزنی‌های بسیار، مدیرکل ورزش و جوانان خوستان هم پای کار آمد تا تیم در لیگ برتر شرکت کند ولی صحبت‌های مسوولان باشگاه برای چگونگی تیم‌داری متناقض بود؛ یکی می‌گفت "برای حضور در لیگ برتر اعلام آمادگی می‌کنیم" و دیگری می‌گفت "ما امسال تیم نمی‌دهیم".
کار به وقت‌های اضافه کشیده شد؛ استقلالی‌ها دیگر زمانی برای اعلام حضور خود در لیگ برتر نداشتند و درحالی که سازمان لیگ، وقت اضافه به استقلالی‌ها داد تا تصمیم نهایی خود را بگیرند، بالاخره حضور خود را اعلام کردند و بعد هم که بازی اول‌شان معوقه شد.
در ادامه نیز باتوجه به وعده و وعیدهای افراد مختلف که خود را مدعی و پای کار می‌دانستند، همه خیال می‌کردند که امسال استقلال خوزستان بهتر از سال گذشته تیم‌داری می‌کند؛ موضوعی که رفته رفته رنگ باخت و روی بد خود را نشان داد.
درنهایت آبی پوشان بدون این‌که تمرین داشته باشند و بازیکن آن‌چنانی جذب کنند با 18 نفر _که بعد هم دو نفر مصدوم شدند و رفتند_ پا به لیگ گذاشتند؛ اگر چه به دلیل نداشتن آمادگی و بازیکن، تیم در نیم فصل اول تنها به یک برد رسید ولی عملکرد فنی نسبت به قبل بهتر شده بود و دیگر خبری از شکست‌های سنگین نبود.
رفته رفته نیم‌فصل شد و علی‌رغم این که سرمربی تیم بارها در مصاحبه های خود اعلام کرده بود که باتوجه به این‌که بازیکن زیادی در اختیار ندارد و گاها روزهایی با هشت نفر تمرین می‌کنند، برای ادامه کار آبرومندانه و در شان فوتبال خوزستان نیاز مبرم به جذب سه چهار بازیکن دارد اما بازهم خبری از کوچکترین توجه نبود.
و برخلاف این‌که باتوجه به بهتر شدن شرایط باشگاه و مشخص شدن مالک و مدیرعامل آن، انتظار می‌رفت که وضعیت تیم بانوان هم مانند آقایان بهتر و رسیدگی ها بیشتر شود، گویا مالک و مدیرعامل باشگاه نگاه آن‌چنانی به تیم‌داری در بخش بانوان نداشتند و وضعیت بدتر هم شد! همچنان نادیده گرفتن حق بانوان پا برجا بود به صورتی که برای تقبل مسوولیت، هرکسی توپ را به میدان دیگری می‌فرستاد و گویا هیچ کسی حاضر به ادامه کار نبود.
در مقطعی هم خبر رسید که می‌خواهند تیم را منحل کنند! تصمیمی که عجیب و لطمه به شخصیت دختران تیم بود، زیرا مسوولان باشگاه باید همان ابتدای فصل و پیش از این‌که دل دختران تیم را خوش کنند، می گفتند تیم بانوان را نمی‌خواهیم و توانایی تیم‌داری را نداریم.
شرایط آن‌قدر نا به سامان بود که وقتی بازی‌های نیم‌فصل دوم آغاز شد، استقلالی‌ها هنوز تصمیم نگرفته بودند که می‌خواهند ادامه دهند یا نه! و این جریانات جایی دردناک‌تر شد که یک روز قبل از بازی با سیرجان، بازیکنان به جای این‌که استراحت کنند و تمرکزشان روی بازی باشد، به باشگاه رفتند و التماس می‌کردند که "بگذارید در این مسابقه شرکت کنیم، زیرا اگر نرویم از جدول کنار گذاشته می‌شویم"! بازیکنان زانوی غم بغل کرده بودند ولی کسی نبود که مرحم درد آن‌ها باشد و واقعیت تنها تبعیض و اجحاف در حق بانوان را نشان می داد؛
درنهایت التماس‌های بازیکنان جواب داد و باشگاه دست به کار شد و با رایزنی با سازمان لیگ، درخواست تاخیر یک روزه در برگزاری بازی را داشت، تا بانوان بتوانند این مسیر طاقت‌فرسا تا سیرجان را با اتوبوس طی کنند و به مسابقه برسند که البته بعد هم باتوجه به مشکلات حریف برای بازی در روز انتخاب شده بود، دیدار معوقه اعلام شد.
اما واقعا این نوع نگاه به ورزش بانوان تا کجا باید ادامه داشته باشد و چرا وقتی از یکی از مسوولان ورزش خوزستان پرسیده می‌شود که چه اقدامی برای تیم‌داری بهتر استقلال خوزستان در لیگ برتر خواهید داشت، می گوید "فقط می‌توانم به آن‌ها توصیه کنم که در لیگ برتر به کار خود ادامه دهند"؛ آیا وضعیت با توصیه او بهتر می‌شود یا این که او باید خود با سرعت عمل بسیار به مشکلات تیم ورود کند؟
چرا باید دائما بگویند بانوان نیمی از جامعه هستند و سلامت جامعه به سلامت جسمی و روحی آن‌ها بستگی دارد ولی بعد در عمل به صورت دیگر نشان می‌دهند؟ آیا این‌گونه می‌خواهند سلامت جامعه را تضمین کمک کنند؟
دردناک است، در روزی که بانوان عربستانی مجوز حضور در استادیوم‌های فوتبال را پیدا می‌کنند، در استان خوزستان که مهد فوتبال ایران محسوب می‌شود، تیم بانوان آن به حال خود رها شده است.
لطفا تبعیض ها را کنار بگذارید؛ کاش مسوولان می‌دانستند که بانوان نیازی به ترحم ندارند، آن‌ها کسی را می‌خواهند که پای کار باشد و حمایت‌شان کند، زیرا گوش آن‌ها از شعار و وعده و وعید پُر است.