چوبهدار، فرجام رابطه پنهاني زني متاهل با دوست شوهرش
حكم قصاص زن و مردي كه با همدستي يكديگر شوهر زن را به قتل رسانده و جنازهاش را تكهتكه كرده بودند از سوي قضات ديوان عالي كشور تاييد شد تا اين زن و مرد يك گام ديگر به چوبهدار نزديك شوند.
به گزارش خبرنگار ما، دي ماه سال 84 مردي نزد ماموران پليس شهريار رفت و از ناپديد شدن پسرش احمد خبر داد. او گفت كه پسرش زن و بچه دارد اما آنها هم از سرنوشت او بياطلاع هستند. ماموران در نخستين گام نام مرد مفقود شده را در بين بازداشتگاهها جستوجو كردند. نام احمد حتي در بين بيماران بستري شده در بيمارستانها يا متوفياني كه در پزشكي قانوني نگهداري ميشدند نيز ثبت نشده بود.
چند ماه بعد از اين ماجرا پري، همسر احمد نزد پليس رفت و گفت كه شوهرش با او تماس گرفته و گفته در جنوب كشور كار ميكند و به خاطر مشكلاتش نتوانسته اين موضوع را به آنها اطلاع دهد. در چنين شرايطي اين پرونده مختومه شد. ماهها از اين ماجرا گذشت و پدر احمد هنوز نتوانسته بود اطلاعاتي درباره پسرش به دست بياورد. پري هم ميگفت شماره تماس و نشاني از شوهرش ندارد و احمد فقط گاهي با او تماس ميگيرد. هرچه از اين ماجرا ميگذشت پدر احمد بيشتر به عروسش مظنون ميشد. تا اينكه او پي برد عروسش بهطور مخفيانه با يكي از دوستان سابق احمد به نام غدير ازدواج كرده است.
گزارش اين موضوع به پليس كافي بود تا پري و غدير دستگير شوند. هرچند متهمان ادعا ميكردند هيچ رابطهيي با يكديگر ندارند اما ظن كارآگاهان نسبت به اين زن و مرد همچنان پابرجا بود تا اينكه چند شب بعد در حالي كه غدير براي ديدن پري به خانهاش رفته بود غافلگير شد.
به اين ترتيب پري و غدير در اعترافي هولناك به قتل احمد اقرار و گفتند با يكديگر ازدواج كردهاند. غدير گفت: من و احمد دوست بوديم. در رفت و آمدهايي كه به خانه او داشتم با پري آشنا و به او علاقهمند شدم. او هم به من علاقه داشت تا اينكه نقشه قتل احمد را طراحي و اجرا كرديم. طبق نقشهمان روز حادثه ابتدا پري يك ليوان شيرموز كه چند قرص خوابآور در آن حل كرده بود به احمد داد. در ادامه وقتي احمد بيهوش شد طنابي دور گردنش انداختيم و با همدستي يكديگر او را خفه كرديم. در ادامه جنازهاش را تكهتكه كرديم و در كانال آب بلوار ابوذر انداختيم. مدتي بعد هم با يكديگر ازدواج كرديم و صاحب فرزند شديم. در ادامه پري نيز اتهامش را پذيرفت و با بازسازي صحنه توسط آنها پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه كه چندي قبل به رياست قاضي اصغر عبداللهي برگزار شد بعد از تفهيم اتهام مشاركت در قتل به متهمان هر دو اعترافات قبليشان را انكار كردند. پري گفت: من شوهرم را نكشتهام و هرچه قبلا گفتم تحت فشار بود. وقتي شوهرم ناپديد شد صيغه غدير شدم و حالا هم از او بچهيي دارم.
احمد بهطور ناگهاني من را رها كرد و گفت كه براي كار به بندرعباس ميرود اما ديگر از او خبري نشد. در اين مدت حتي سه بار عكس احمد را در روزنامهها چاپ كردم اما خبري از او نشد. من قبل از ناپديد شدن همسرم هيچ ارتباطي با غدير نداشتم اما وقتي از او نااميد شدم با غدير ازدواج كردم و بچهدار هم شدم. در ادامه نوبت به غدير رسيد تا از خود دفاع كند. او گفت: من از قتل احمد چيزي نميدانم چون فكر ميكردم پري تنهاست او را صيغه كردم.
من و احمد با هم دوست بوديم و دليلي نداشت او را بكشم. در ادامه قاضي عبداللهي جلسه را غيرعلني اعلام كرد تا به موارد خلاف منافي عفت عمومي رسيدگي شود. در پايان با ختم دادرسي پنج قاضي دادگاه وارد شور شدند و پري و غدير در قتل احمد مجرم شناخته و به قصاص محكوم شدند.
اين راي با اعتراض دو متهم به ديوان عالي كشور فرستاده شد اما قضات شعبه 24 ديوان اين راي را تاييد كردند. بنابراين در صورتي كه اين زن و مرد نتوانند رضايت اولياي دم را جلب كنند به زودي قصاص خواهند شد.
نظرات بینندگان: