در بررسی فیلمهای محمود رحمانی عنوان شد؛ سینمای مستند را خامدستی رنج میدهد
نشست نقد و بررسی فیلمهای مستند "مدار صفر درجه" و "ملف گند" از ساختههای محمود رحمانی پس از نمایش آنها در سینما ساحل اهواز با حضور کارگردان و مازیار فکریارشاد، منتقد سینما و تلویزیون، برگزار شد.
مازیار فکریارشاد گفت: در سینمای مستند ایدهها و موضوعات خوب کم میبینیم اما محمود رحمانی دنبال سوژههایی میرود که به آنها پرداخته شده و این یعنی این که یک فیلمساز جهانبینی شخصی داشته باشد. این موضوع در سینما و به ویژه در دو دهه اخیر کم دیده شده است.
وی افزود: این دو فیلم دیدگاه خاصی دارند و به دور از حمایت دولتی با یک نگاه خاص و با کلیشهزدایی در مفهوم جنگ در حوزه مستند ساخته شدهاند. "مدار صفر درجه" ایده درخشانی دارد. مرد عربی در خرمشهر که شایعه کشتن زن و بچهاش به دست او برای این که دست دشمنان نیفتند در منطقه وجود دارد و رحمانی با حشو و زوایای و البته با بازسازیهای خام آن را ساخته است.
فکریارشاد خاطرنشان کرد: از ویژگی فیلمهای رحمانی وارد کردن دراماتیک کنش و واکنش در فیلم است و به تدریج گره کورتری میخورد و مخاطب را کنجکاوتر برای دیدن فیلم میکند. در فیلم "مدار صفر درجه" حرفی میشنویم که صحت و سقم آن را نمیدانیم و برای شنیدن درستی آن کنجکاو میشویم. فیلمهای رحمانی اطلاعات ما را از منطقه خوزستان و این زادبوم بالا میبرد.
این منتقد سینما همچنین گفت: "ملف گند" فرمالیستیترین فیلم رحمانی است. همین روشن کردن دوربین در مقابل یک نفر فرم است. این فیلم یکی از جالبترین و تاثیرگذارترین فیلمهای مستند است. رحمانی فیلمی درباره تبعات جنگ ساخت اما بدون ادعا، شلوغبازی و حرفهای ریاکارانه مستندسازان و دست به حقیقت نزده است. "ملف گند" فیلم سادهای است که کار دهها مستند را کرده و درباره جنگ حق مطلب را ادا کرده است. در این فیلم نشان داده شد که جنگ کثیف است و کودکی یک نفر را از بین برده است. این کودک شاید اگر در جنگ نبود یک نویسنده بزرگ میشد اما کودکیاش نابود شد و در عین حال کودک درونش پویا و فعال است.
در ادامه محمود رحمانی، فیلمساز، گفت: اگر اکنون این فیلمها را میساختم این کارها را نمیکردم. این شیوه و بازسازی در مستند منسوخ شده اما استفاده من از آن به دلیل این بود که مخاطب در این بازسازی قضاوت کند. تمام فیلمهای مستند شبیه هم بودند. مستندسازی کاری دشوار است و همیشه سعی کردم مستندسازی وفادار به موضوع نباشم. اگر به زمان قبل برگشتم این بازیهای فرمی را در "مدار صفر درجه" کمتر میکردم.
وی اظهار داشت: همیشه بیان برای من مهم بوده اما مشکل بیان برای من مهمتر بوده است. من جوان بودم و دغدغه روایت داشتم. سینمای مستند از این خامدستی رنج میبرد. اگر دو فریم عکس داشته باشم برای آنها هم داستان درست میکنم و با آنها یک پیام انسانی از یک وضعیت بغرنج میسازم چون واقعیت متکثر است و به اندازه آدمهای سینما میتواند باشد.
رحمانی یادآوری کرد: مردم عرب خوزستان قومی هستند که از جنگ اصابت جدی دیدهاند. بنابراین باید بخشی از آنها را میگفتم. چه گونه میتوان از مساله بزرگ قومی مانند جنگ گذشت؟ سعی کردم با در نظر گرفتن یک خانواده وضعیت اسف بار آن لحظه را بیان کنم؟ هیچ کدام ما درک نمیکنیم در جنگ چه بر مردم گذشت.
او گفت: در این فیلمها از تمهای مختلف سینمای مستند استفاده کردم اما با حفظ ریتم، یک دستی کار و بدون تغییر در کار. در زمان فیلمبرداری مشخص نکردم که چه کار کنم اما روی کاغذ این نوع ساختار را نوشتم و یک دست کردم و وقتی شروع به کار کردم به این فکر میکردم که چه گونه به یک سمبل دست پیدا کنم؟
این مستندساز توضیح داد: درام زمانی در فیلم شکل میگیرد که بین یک کنش و واکنش قرار میگیریم و زمانهایی را به کار میبریم که دراماتیک باشند و نگاه جهانبینی خودمان که برآمده از فکر ما باشد را نشان دهیم. اگرچه این شعار است اما همواره انسانیت برای ما ملاک است. هیچ فیلمسازی مانند یک فیلمساز خوزستانی نمیتواند به جنگ نگاه کند و این به خاطر زیست در شرایط است.
رحمانی اظهار کرد: فیلمهای من برآمده از نگاه و درک من هستند. زمانی که برای جنگ فیلم میسازید باید درک عمیق از جنگ داشته باشید. اگر نگاه ما ایدئولوژیک باشد خطرناک است. اگر مخاطب شما را پس زد بدانید اشتباه کردهاید چون حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. مستندسازی موفق است که فیلماش واقعیت افزوده داشته باشد. هیچ یک از ما این حقیقت را باور نمیکند.
او همچنین با اشاره به فیلم دیگر خود خاطرنشان کرد: "ملف گند" مال چند سال پیش است و همیشه تازگی دارد. من این فیلم را مدیون موقعیت و شرایطی میدانم که شخصیت فیلم ایجاد کرده است. باید به عنوان یک فیلمساز پیش از آن که به دنبال تکنیک باشیم دنبال این باشیم که چه جهانی را به تصویر بکشیم و چه حرفی بزنیم.
رحمانی گفت: من فیلمی ساختم که از قبل آن منتقدان به من فحش دادند و توهین کردند. فیلم من در جشنواره سینما حقیقت رد شد. هیات انتخاب میگفت اینها که فرستادی فیلم نیست "راش" است. این فیلم در جشن خانه سینما هم رد شد. به فیلمسازان میگویم پای کاری که میکنید بایستید همکارانم در اهواز به من فحش میدادند اما من پای این فیلم ایستادم و آن قدر که در خارج از کشور نمایش داده شد در هنر و تجربه نمایش داده نشد. عقب ننشینید و هر تجربهای را دست کم نگیرید. از تجربه نوی خود دفاع کنید.
سپس محمد غدیرزاده، تک بازیگر فیلم "ملف گند"، گفت: همه کسانی که سنشان به بمباران اهواز میرسد نقطه مشترکشان جنگ است. جنگ کاری کرد که بدترین و بهترین خاطره ما راجع به جنگ است. جنگ در عین ویرانگری و نابودی به لحاظ عاطفی، روحی و روانی کاری میکند که فراموش نمیشود.
وی افزود: در آن لحظه خاطرات من شخم زده شد و دچار هراس شدم. هر کسی که در جنگ باشد حتی آن سرداری که پیروزمندانه از جنگ برمیگردد در تعریف جنگ دچار مشکل میشود. خواسته یا ناخواسته جنگ ما را ویران کرده است. ارتباط من با زندگی عادی دچار مشکل شده است. من بچهام را پس میزنم چون کودکی نکردم. ما از هفت سالگی به 15 سالگی پرت شدیم. من در خلق شخصیت کودکی در داستانهایم دچار مشکل میشوم. چون کودکی نکردم.
نظرات بینندگان: