خوانا

پایگاه خبری تحلیلی

» . . .

آخرین اخبار

تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۱
کد خبر : 26853
Share

مقایسه ای کوتاه درباره تبریز و اهواز:تفاوت از زمین تا آسمان است

|مهدی رئیسی|

 گرمای هوا و شرجی های تابستان و گردوخاک های اهواز باعث شد که اینجانب برای فرار از موارد گفته شده راه مناطق خوش آب هوای کشور را در پیش بگیرم و چند روزی را به امید تزریق هوای پاک در ریه ها در مناطق شمال و شمال غرب کشور بگذرانم. در این مسافرت شهر تبریز بنظرم شهری آمد که شایسته تقدیر و نوشتن راجب آن می باشد.از آنجا که در مسافرت هایم به اوضاع و احوال اجتماعی شهرها توجه میکنم آنچه برایم جالب بود در این شهر به اختصار خدمتتان ارسال میکنم انشاءالله با چاپ آن در روزنامه تان مثمر ثمر واقع گردد.
حدود ساعت 12شب به تبریز رسیدیم.شهر بیدار بود و مردمانش زنده دل. یکراست سراغ مهمانسرای معلمان را گرفتیم و خیلی سریع با آدرس های دقیق که هموطنان تبریزی می دادند توانستیم پیدایش کنیم. با اخلاق بسیار خوب مسئولین مهمانسرا مواجه شدیم خواستم از امتیاز معلم بودن برادرم استفاده کنم که گفتند امکان پذیر نیست تعارف کردند شب را در خانه یکیشان سپری کنیم،راضی نشدم ایجاد مزاحمتی برایشان بشود.
با این حال، وقتی متوجه شدند خودم نیز کارمند هستم مشکل حل شد و توانستم با کارت شناسایی خودم اقامت بگیرم.قصد داشتم یک روز در تبریز بمانم و از آنجا به اردبیل و شمال مسافرت کنم و بیشتر وقتم را در شمال بگذرانم.آدرس مکان های تفریحی تبریز را پرسیدم گفتند تبریز را با یک روز نمی توانی بگردی نقشه ای از تبریز و مکان های دیدنی آن به رایگان تحویلم داده و درباره شهر برایم توضیح دادند به نحوی که ساعت دو شب توانستیم خداحافظی کرده و برای استراحت وارد یک مدرسه شویم آنهم با بیدار کردن خادم خوش اخلاقش  که خود زمان جنگ مشغول دفاع از کشور در خوزستان بود و با دیدن ما تازه خاطراتش زنده شد.جالب بود برایم که مهمانسرای معلمان چه ارتباطی به ارائه نقشه تفریحی تبریز دارد!
صبح پس از بیدار شدن و پیراستن خود قدم در خیابان های تبریز گذاشتیم.شهری بزرگ و زیبا با مدیریت قوی که شاید بگویم پس از تهران تنه به تنه اصفهان می زند و رقیب آن البته با اخلاق اجتماعی بهتر.اولین جا خانه مشروطه که بانی آن یک بازرگان بنام حاج مهدی کوزه کنانی(ابوالمله) بود.
تندیس های چندی از بازرگانان مشروطه خواه تبریز و ستارخان و باقرخان و برخی اشیاء نفیس قدیمی در آنجا نگهداری می شد.خانمی جریان مشروطه را برای میهمانان توضیح می داد و مدام از نقش مجاهدین تبریز سخن سرایی میکرد و بعضاً از مجاهدین اصفهان(داخل پرانتز ایل بختیاری!!)ذکری به میان می آورد.این موضوع باعث شکل گیری یک مناظره بین من و ایشان شد که دو سوال پرسیدم از ایشان یکی اینکه چند نفر از مجاهدین اصفهانی را برای حضار نام ببر همچنان که می گوئیم سردار اسعد بختیاری یا ستار خان تبریزی یا سپهدار تنکابنی.سوال دومم این بود که چه مدت پس از فتح تهران مجاهدین تبریز به تهران رفتند و چرا در حالیکه تهران فتح شده بود بعد از سه سال اینها مسلح وارد تهران شدند؟که در نهایت شاید به دلیل اینکه میهمانش بودم کوتاه آمد و با تشکر دیگر مهمانان هموطن از اینجانب همراه بود.
ناراحت بودم که چرا در اولین روز و اولین ساعت این موضوع پیش آمد و باید بازدید از خانه مشروطه را برای آخر سر می گذاشتم چون روی ارائه واقعیت تاریخ حساس هستم و تاسف شدید برایم پیش آمده بود که چرا در خوزستان و چهارمحال بختیاری که مبدا حرکت افتخار آمیز مشروطه خواهان بختیاری در مبارزه با ظلم واستبداد بود چنین مکان فرهنگی تعریف نشده است و در این بین به همت مسئولین استانم درود میفرستادم!! به هرحال، با احساس غروری که از پیروزی بر حریف و به کرسی نشاندن حرفم داشتم وارد بازار بزرگ مشروطه و بازار سرپوشیده تبریز شدم که به گفته خودشان بزرگترین بازار سرپوشیده جهان بود.همه چیز در این بازار پیدا می شد به قول معروف از شیر شتر تا جان آدمی زاد.
به هر مغازه ای که وارد می شدیم به هر نحو ممکن با اخلاق بسیار خوب سعی می کردند چیزی را به ما بفروشند.البته وقتی می فهمیدند خوزستانی هستیم خیلی تعارف می کردند که میهمان خانه شان شویم و خیلی زود با ما دوست نیز می شدند.
 خوزستانی ها را به خونگرمی و مهربانی و صداقت می شناختند.متوجه شدم تبریزی ها شم تجاری بسیار بالایی دارند،بنظرم مردم و مسئولین به این اجماع رسیده بودند که مسافرین باید بیایند در تبریز و پول خرج کنند، شاید یکی از دلایلش مجاورت با دنیای غربی و همسایگان خارجی بوده است.قیمت های مواد خوراکی همسطح اهواز اما قیمت پوشاک ولوازم خانگی ارزانتر  و کیفیت نیز بهتر از اهواز بود.
خیابان های شهر بسیار تمیز و آراسته و زیبا بود که البته خوبی آب و هوا نیز به کمک مسئولین شهرداری اش آمده بود.خودروهای پلاک منطقه آزاد ارس در شهر جولان می دادند.درختان متنوع،آسفالت های همسطح و زیبا،بدون چاله چوله و دست انداز، همراه خط کشی منظم ،تعداد پارکینگ ها مناسب و دسترسی به آنها راحت، مبلمان شهری زیبا،اتوبان ها،زیرگذر ها و روگذرها که بار ترافیکی را حل می کردزیبایی خاصی به شهر تبریز بخشیده بود.
مهندسی شکیل بلوارها و خیابان ها و نحوه روشنایی بخشی به معابر نشان از تخصص افرادی داشت که کار به دست آنها سپرده شده بود.هیچ متکدی به چشمم نخورد،هیچ دست فروش و میوه فروشی به شکل ناهنجاری که در اهواز تمام میدان ها و تقاطع ها و مسیرهای ورودی و خروجی شهر را با وانت و آلاچیق تبدیل به پاتوق کرده اند و سیمای شهر را زشت کرده اند ندیدم.
در آبیاری درختان وفضای سبز اسراف آب وجود داشت که متاسفانه در همه جای کشورعمومیت دارد.شهری به این زیبایی نشان از هماهنگی بالای مسئولین شهری و استانی و حُب و علاقه و احساس مسئولیتی بود که به شهرشان داشتند.
رضایت مردم از عملکرد مسئولین را در گفته های آنها نیز می شد دید. می توان گفت فعالیت دو نهاد در تبریز بهتر از نهادهای دیگر به چشم می آمد و بسیار بارز بود،یکی شهرداری در زیبا سازی شهر و دیگری میراث فرهنگی در خرید خانه های قدیمی و تبدیل آنها به خانه موزه های فرهنگی.البته همانگونه که گفتم ساختن چنین شهر زیبایی نشان از برنامه ریزی دقیق روح همکاری و احساس مسئولیت تمام ادارات شهر داشت اما  نوک کوه برف شناور در اقیانوس را از اقدامات این دو نهاد در ساختن شهری زیبا مردم متوجه می شدند و اصولاً مردم و مسافران کاری به بقیه نهادها نیز ندارند.
 شهر و فضای دلنواز شهری به چشم می آید. وقتمان تنگ بود و گرسنه نیز شده بودیم،هنوز خیلی جاهها نیز مانده بود تازه یاد حرف معلم دیشبی افتادم که گفته بود یک روز برای گشتن تبریز کم است! نهار یک غذای لذیذ ترکی صرف شد،تبریزی ها تنوع خوبی در غذا و نان دارند. یکی دو منطقه دیگر را گشته چون حسابی خسته شدیم به محل اسکان برگشته تا کمی استراحت کنیم و سپس به تبریز گردی ادامه دهیم
.موضوع دیگری که بنظرم شایسته تقدیر بود تورهای رایگان تبریز گردی با آدرس های مختلف تدارک دیده شده بودند که راس ساعت 10صبح و 16بعدظهر به همراه راهنمایانی مسافران را در سطح شهر گردانده و زیبایی های شهر را به مردم نشان می دادند در هر منطقه باستانی نیز مجدداً یک نفر ایستاده بود که توضیحات جامعی درباره آن بنا ارائه می کرد ولی من چون دوست داشتم از برنامه خودم پیروی کنم و از طرفی تنظیم وقت برایم مهم بود ترجیح دادم با برنامه خودم پیش بروم هرچند باعث افزایش هزینه هایم می شد.
به هر نقطه ای وارد می شدی نقشه های رایگان از مناطق دیدنی تبریز و استان به مسافران هدیه داده میشد.اطلاع رسانی بسیار خوب و گسترده و برنامه ریزی شده بود.قدم زدن در خیابان های تمیز و سرسبز تبریز به همراه هوای مطبوع در سایه سار درختانش برایم لذت بخش بود.
وارد ساختمان قدیم شهرداری تبریز که اکنون به همت شورا و شهردارش به موزه شهرداری تبدیل گردیده بود شدیم،جالب اینکه نگهبان ورودی سال تولد من و در بحبوحه جنگ در اهواز بود با اشتیاق خاص و برقی که در چشمانش می درخشید سراغ مناطق مختلف اهواز را می گرفت که همه را برایش توضیح دادم.از شیرهای میدان چهاشیر پرسید که آنجا عکس یادگاری گرفته بود، گفتم هنوز هستند اما از این به بعدش معلوم نیست!! موزه یا همان ساختمان شهرداری بنایی قدیمی که ساختمان یک ساعت به ارتفاع حدود30 متر در مرکز آن بود و از دو قسمت کناری پیوسته ولی کوتاه تر تشکیل شده بود،در شرح ساختش می گفتند با نظارت آلمانی ها و به شکل یک عقاب در حال پرواز ساخته شده است.
در بدو ورودی مجسمه محمد علی تربیت شهردار جاویدان تبریز موسس اولین کتابخانه عمومی تبریز ومدرسه تربیت قرار داشت.مرحوم تربیت از سال 1306تا1309شهردار تبریز بود و آنچنان فعالیت کرد که بعد از 85سال نام نیکش زینت بخش  تبریز و اذهان تبریزی هاست که به گفته شیخ سخن "مرد نکونام نمیرد هرگز".
فرش های قدیمی که زمانی در راهروها و سالن های بنای شهرداری استفاده می شدند همگی سالم در موزه وجود داشتند بسیاری از  اولین ها را در موزه شهرداری جمع کرده بودند که از ذکرشان می گذرم.بعد از آن خانه حیدر زاده جنب شهرداری را دیدیم و سپس از خستگی به مدرسه برگشتیم تا استراحت کنیم. بین راه مسیر را گم کرده که خوشبختانه یک جوان مودب که بنظرم حدود 18 تا 20سال سن داشت با ماشین خودش به مدت تقریباً 15دقیقه ما را راهنمایی و مشایعت نمود تا محل اسکانمان را پیدا نموده  و از وی خداحافظی کرده که البته با رد و بدل کرده شماره های تماس ارتباطمان حفظ شد.
واقعا یک روز کم بود برای گشتن تبریز. روز دوم مسجد جامع تبریز،مقبره الشعرا،ارگ تبریز،مسجد کبود،موزه قاجار،منطقه تفریحی ائل گلی  و برخی جاهای دیدنی دیگر را گشتیم که برای خلاصه گویی از توضیح درباره آنها پرهیز می کنم.تمام این آثار باستانی و خانه های قدیم تبریز به همت سازمان میراث فرهنگی و حمایت مسئولین  استان آذربایجان خریداری شده و پس از بازسازی های زیبا درب آنها برای بازدید عموم گشاده شده بود.هرچند از زیبایی های تبریز لذت برم و حتما یک سفر را اختصاصاً برای تبریز در برنامه هایم قرار خواهم داد اما با افسوس از این همه تفاوت بین شیوه های مدیریت در تبریز و اهواز، با خاطره خوش از تبریز خارج شده و به سمت شهر کلیبر و قلعه بابک خرمدین بزرگ مرد تاریخ ایران حرکت کردیم و پس از آن به سمت اردبیل و شمال رفته،در نهایت به گرمای خوزستان برگشتیم.
در جدول زیر به شکل مقایسه ای بین تبریز و اهواز پرداخته شده است:




پیوند کوتاه :


Telegram

نظرات بینندگان:

شما مطمئنید رفته بودید تبریز!! چون من هفت سال اونجا درس خوندم و اصلا از این خبرا نبود!؟!!
نام :
ایمیل :
* نظر:
* کلمه امنیتی:
 
پر کردن فیلد های ستاره دار (*) اجباری است.