ماجراهای یک سروش آسمانی کذایی در سیاست ایران
مصطفی داننده: «زمان گذشت و رفته رفته احمدینژاد و رفتارهایش متفاوت از سالهای گذشته شده بود. هربار که به مشورت مینشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه میکردید تا مشورتهای ناشی از تجربه های مختلف من. در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام میشده است و حاضر نبودید حرفی غیر از آن بشنوید و نظر بنده و جمعی از همکارانم در دولت را نپذیرفتید و وقعی ننهادید»
سطرهای بالا را شاید بتوان مهمترین بخش نامه محمدرضا رحیمی به محمود احمدی نژاد رئیس دولتهای نهم و دهم دانست. کلماتی که دقیقا به نکاتی اشاره میکند که منتقدان احمدی نژاد طی هشت سال دولت او بارها و بارها از آن سخن به میان آوردند و اعلام کردند که این رئیس جمهور به جای توجه به عقلانیت و معقولات به دست غیب و «رمالی» اعتقاد دارد.
رحیمی در این بخش از نامه از سروش آسمانی سخن به میان میآورد و همچنین در لفافه از نقش اسفندیار رحیمی مشایی در دولت رونمایی میکند.
« سروش آسمانی کذایی» یک کلیدواژه اساسی و مهم دراین نامه است. به نظر میرسد این سروش آسمانی نامی است که محمدرضا رحیمی برای اسفندیار رحیم مشایی و تاثیر سخنان او بر مشایی گذاشته است. تقریبا بعد از پایان دولت نهم و آغاز دولت دهم بعد از حوادث سال 88، بسیاری از ناظران سیاسی از نقش اسفندیار رحیم مشایی در دولت سخن به میان بیاورند و بگویند تصمیمات دولت احمدی نژاد، زیربنایی به نام اسفندیار رحیم مشایی دارد.
بسیاری از وزرای دولت احمدی نژاد به ویژه وزرای دولت نهم، در سخنان و گفتوگوهای خود به این نکته اشاره میکنند که احمدی نژاد توجه ویژه ای به اسفندیار رحیم مشایی داشت و حاضر بود به خاطر او از همه دوستان قدیم و جدید خود دل بکند.
همین وزرا علت جدایی خود از دولت را مشایی میدانند و میگویند چون با او همراه نبودیم و به درخواستهایش اعتنا نمیکردیم، عذرمان را از دولت خواستند. به جز وزرای دولت، جریان اصول گرا نیز از مشایی شکوه داد کرده بودند و او را عامل جدایی احمدی نژاد از این جریان میدانند.
بسیاری از دوستان احمدی نژاد معتقدند وقتی مشایی ظهور کرد دیگر احمدی نژاد، احمدی نژاد 84 و قبل از آن نبود و تبدیل به سیاستمداری شده بود که دچار تغییری 180 درجهای شده است. نمونه بارز این رفتار را میشود در سخنان آیتالله مصباح یزدی در مورد احمدی نژاد قبل و بعد از 88 مشاهده کرد.
مصباح در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات گفت: «خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر (عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشههای ا سلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام (ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر (عج) تحقق خواهد یافت.»
همین مصباح یزدی 6 سال بعد در مورد احمدی نژاد میگوید:« یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که 10تا دوست دارد، ۹تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دایما به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یکبار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلا توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده [خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافا بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.»
آنگونه که مشهود است مشایی عامل جدایی احمدی نژاد با بسیاری از دوستان روحانی و غیر روحانی خود بود. در کنار این معنا می بینید که هم آیتالله مصباح و هم محمدرضا رحیمی به رمالی و دست ماورا در دولت احمدی نژاد تاکید میکنند. شاید بسیاری سخنان آیتالله مصباح و برخی اصلاح طلبان و اصول گرایان را بر حساب دشمنی گذاشتند اما این نامه مهر تاییدی بود بر تمام آن اظهارات.
معاون اول دولت احمدی نژاد که روزی او را با پیامبر مقایسه کرد امروز کودتایی علیه او رقم میزند و از رابطههای پنهان و نهان دولت دهم پرده بر میدارد.
آری،سخنان رحیمی فصل تازهای از دوران محمود احمدی نژاد در ایران را رقم زد. دورانی که به نظر میرسد باید بیش از پیش به آن پرداخته شود و برای همگان مشخص شود که دوران احمدی نژاد، دورانی بوده است که جمهوری اسلامی ایران نه براساس عقلانیت و نظر عقلا بلکه براساس نظرات مشایی و سروش آسمانی اداره میشده است. شاید به همین راحتیها نشود حرفهای رحیمی را تکذیب کرد و آن را از روی دشمنی نامید. محمدرضا رحیمی صندوقچه اسرار دولت دهم بود و امروز نامه برائت احمدی نژاد از او، تبدیل به کلیدی شد تا گوشهای از رازهایی این صندوقچه به گوش مردم ایران برسد.
نظرات بینندگان: