اسناد امنیتی تازه از ایرانیان در آرشیو ملی بریتانیا
از زمان آغاز پروسه کند و تدریجی آزادسازی پروندههای امنیتی در بریتانیا، شماری از این اسناد به فعالیتهای ضدبریتانیایی ایرانیان اختصاص داشته است و بخش عمدهای از این اسناد به فعالیتهای ایرانیان طرفدار در طی دو جنگجهانی اختصاص دارد.
مجید تفرشی، تاریخنگار و پژوهشگر در شرق نوشت: بخشهایی از این اسناد را قبلا در سالهای گذشته بهتدریج بازبینی و استخراج کرده و عمده آنها را در اختیار دوست محقق ارجمند جناب آقای کاوه بیات گذاشته که اخیرا توسط ایشان ترجمه و با عنوان «ستون پنجم: گوشههایی از فعالیتهای عوامل آلمان، براساس اسناد محرمانه بریتانیا- ایران 1320- 1324» منتشر شده است.
بخش دیگری از این اسناد که در حال آمادهسازی برای انتشار است، خاطرات مفصل روزانه بهدستآمده از فریتس مایر، جاسوس ارشد آلمانی در جنگجهانی دوم در ایران است که آن نیز بهزودی آماده شده و انتشار خواهد یافت.
در مجموعههای اخیر امنیتی که بهتازگی از آرشیو ملی بریتانیا آزاد شده، پروندهای به یکی از ایرانیان سرشناس فعال حامی آلمان اختصاص دارد که بخش مهمی از زندگی خود، بهویژه طی دو جنگ بزرگ جهانی را در حمایت از سیاستهای حکومت آلمان و متحدانش سپری کرده و در این راه ضمن تحمل چند سال اسارت در هند، مدتهای طولانی نیز تحت تعقیب و تجسس نیروهای امنیتی بریتانیا نیز بوده است. در پروندههایی که قبلا از این مجموعهها، از طبقهبندی خارج شده بود، نامی از «عبدالرحمان سیفآزاد» برده نشده بود، و با آزادسازی این اسناد، بخش مهم دیگری از فعالیتهای ضدبریتانیایی ایرانیان در طی دو جنگ جهانی آشکار شده است. نخستین برگ از این پرونده که طی 33سال تهیه شده، به تاریخ ششم اکتبر 1920 است و آخرین برگ آن نیز به تاریخ 24اکتبر 1953 است.
عبدالرحمان سیفآزاد، فعال سیاسی، روزنامهنگار و ادیب ایرانی در طول عمر طولانی خود در ایران، آلمان و هند به عنوان یکی از عناصر فعال حامی آلمان فعالیت داشته و باوجود تلاشهای فراوان خود و داشتن حلقه بزرگی از دوستان و آشنایان سیاسی، سالهای آخر عمر و مرگش در 25شهریور 1350 در تهران را با تنگدستی سپری کرد. شهرت ادبی و روزنامهنگاری سیفآزاد، بیشتر به انتشار روزنامه نفیس «آزادی شرق»، «صنایع آلمان و شرق» و «ایران باستان» در ایران و آلمان، «سالار هند» در هند و همچنین چاپ آثار ادبی چون نخستین ویراست دیوان ابوالقاسم عارفقزوینی در آلمان و سپس ایران است.
سیفآزاد در دوره جنگ جهانی اول بیشتر در هند مستقر و مقیم بود و به عنوان یکی از عوامل ارتباطی آلمانها با شرقیان و بهخصوص ایرانیها فعالیت داشت. میپرت فنبلوشر مقامامنیتی و بعدا دیپلماتیک آلمانی، ضمن شرح خدمات سیفآزاد به دولت آلمان در جنگجهانی اول و ارتباط او با ماموران ارشد امنیتی آلمانی چون «اسکار فن نیدرمایر» از سیفآزاد بهعنوان فردی توانا و فعال و ضمنا طماع، زرنگ و حیلهگر و سمج یاد کرده است. منابع دیگر فارسی نیز درباره سیفآزاد اطلاعات پراکنده و بعضا متناقضی دارند. اسناد آزادشده توسط دوایر امنیتی بریتانیا میتواند کمکی به شناسایی زندگی و کارنامه این نویسنده/ روزنامهنگار/ مامور ایرانی در خدمت آلمان کند.
در یکی از این اسناد که به سال1921 و سالهای بعد از جنگ جهانی اول مربوط است، از ارتباطات سیفآزاد با «حسین دانش» یکی از افراد متهم به فعالیتهای بلشویکی در ترکیه در جهت همکاری با آلمان و علیه بریتانیا در مصر و ترکیه یاد شده است.
در گزارش دیگری به تاریخ 21جولای 1931، ضمن معرفی سیفآزاد با نام «شیخ عبدالرحمانسیف» به حمایتهای او از آلمان در جنگجهانی اول اشاره شده و عنوان شده که سیف در دوران آن جنگ، در جناح اتریشیها جنگیده و نشان افتخار از دولت اتریش دریافت کرده است. در یک گزارش دیگر از «سیفآزاد» بهعنوان یکی از رهبران و عوامل شورشهای مناطقشرقی آلمان به سود آلمان و علیه بریتانیا در طول جنگجهانی اول یادشده است.
در گزارش امنیتی دیگری درباره سیفآزاد به تاریخ چهارماکتبر 1921 عنوان شده که او فردی باهوش و تواناست که با وجود اعتقادش به آیین تشیع، پول انتشار نشریاتش را از امیر عبدالرحمانخان، پادشاه سابق افغانستان دریافت میکند. در یک گزارش مشابه امنیتی که در نوامبر همانسال تهیه شده، سیفآزاد را فردی حدود 50ساله توصیف میکند. این در حالی است که چندروز بعد در یک گزارش مشابه، از سیفآزاد به عنوان فردی 30تا 40ساله با منش و ظاهر درویشی یاد شده است. بهنظر میرسد که گزارش دومی به واقعیت نزدیکتر است.
این موضوع نشان میدهد با وجود سالها درگیربودن مقامات امنیتی بریتانیایی با پرونده سیفآزاد و در اسارت داشتن وی برای مدتی در هند، اطلاعات اولیه آنان درباره وی هنوز تا چهحد ناقص بوده است. در یکی دیگر از این گزارشها از قول یک دانشجوی زبان عربی عنوان شده در سالهای قبل از جنگجهانی اول، سیفآزاد طلبه علومدینی در حوزه علمیه نجف بوده و از زمان جنگ به فعالیتهای ضدانگلیسی و هواداری از آلمان و عثمانی روی آورده است.
وجود چندین گزارش توصیفی و تحلیلی درباره گزارشها و اخبار ضدبریتانیایی مندرج در روزنامه «آزادی شرق»، نشانگر دقتنظر و توجه مقامات و ماموران امنیتی آن کشور درباره فعالیتهای مدیر و سردبیر آن، سیفآزاد و حلقه ارتباطی دوستان و همکاران او در آلمان، ایران، ترکیه، مصر و هند به نفع دولت آلمان و علیه بریتانیا بوده است.
سیف بخش عمده دوره بین دو جنگ را در ایران اقامت داشت و در واقع ماشین تبلیغاتی حکومت رضاشاه بود. در این اسناد، جزییاتی درباره اشارات کلی بلوشر، سفیر سابق آلمان در ایران در خاطراتش وجود دارد؛ از جمله این موارد میتوان به فعالیتهای اقتصادی سیفآزاد در آلمان (که از نظر بلوشر درآمدزا بوده ولی از نظر ماموران بریتانیایی پوشش جاسوسی بوده) و همچنین تلاشهای سیف برای دعوت پارسیان/ زرتشتیان هند برای مهاجرت به ایران، در دوره سلطنت رضاشاه اشاره کرد. در این راه سیف در سال1936 از سفارت بریتانیا در تهران تقاضای روادید ورود به هند را کرد تا بتواند برای حکومت رضاشاه در بمبئی و کلکته و بهخصوص در بین پارسیان بانفوذ هند تبلیغ کند.
در آستانه جنگجهانی دوم، سیفآزاد همچون دوران جنگجهانیاول در هند مستقر بود و گزارشهای موجود حاکی از آن است که او از طریق کنسولگریهای آلمان در آن کشور خود را آماده یک ایفای نقش جدید بهنفع آلمان در جنگ میکرد. در گزارشهای متعددی در این مورد به نقش مهم آزاد در فعالیتهای حمایت از آلمان و ضدبریتانیایی در هند تاکید شده و عنوانشده که او یک فرد خستگیناپذیر و بسیار پرکار در کار خود است.
گزارشی محرمانه مبنی بر شنود تلفنی سیفآزاد با کنسول آلمان در بمبئی در ژوئن1939، حاکی از تقاضای دریافت پول برای مخارج فعالیتها از سوی سیفآزاد و پذیرش پرداخت آن از سوی دستگاه دیپلماتیک آلمان دارد. در واقع در دوران حضور سیفآزاد در هند، اغلب فعالیتهای او زیرنظر جاسوسان بریتانیایی بود و گزارشهای منظمی از فعالیتهای مختلف سیاسی و تبلیغاتی او به سود آلمان و علیه بریتانیا به لندن گزارش میشد.
بر اثر همین فعالیتها بود که سیفآزاد یکبار دیگر در نخستین روزهای سال1942 توسط نیروهای نظامی بریتانیایی در هند توقیف شد. او بهدلیل وخیمشدن وضع جسمیاش، پس از چهارسال در سال1946 از زندان متفقین آزاد شد و پس از مدتی با نظارت ماموران بریتانیایی، از طریق بندر کراچی به خرمشهر عزیمت کرد.
سیفآزاد اینبار در بازگشت به ایران صرفا به کار ادبی و روزنامهنگاری پرداخت و از سیاست کناره گرفت. با این همه او به تلاش خود برای نفوذ اجتماعی در بین نخبگان سیاسی ادامه داد، ولی دوبار شکست در حمایت از آلمان در دو جنگجهانی اعتبار و قضاوت سیاسی او را خدشهدار کرده بود. در سالهای پایانی هر از گاهی چیزی مینوشت و کشکولهای ادبی نیز منتشر میکرد و با قیمت همتعالی به رجال سیاسی و افراد متمول میفروخت.
در سالهای پایانی عمر باوجود تداوم تلاشهای اجتماعیاش درمانده و فقیر شده بود، تا جایی که حتی جایی برای اقامت نداشت و با کمک دوست قدیمیاش، اتحادیه (پدر خانمها شیرین و منصوره اتحادیه)، در دواتاق در منزل او در خیابان وصال تهران اقامت داشت. سیفآزاد در فقر و انزوا و نسبتا سکوت و تنهایی، بدون داشتن همسر و فرزند، در 25شهریور1350 در تهران درگذشت.
نظرات بینندگان: