خوانا

پایگاه خبری تحلیلی

» . . .

آخرین اخبار

تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۸
کد خبر : 30617
Share

مدیریت شهری ؛ نزاع گفتمان قدرت

|شراره عبدالحسین زاده|

رشد افزون زندگی شهری و شهروندان در تمامی کشور ها مفهوم شهروندی را پدید آورده است. در واقع شهرنشینی" مرحله گذار از اجتماع مبتنی بر علقه‌های خونی به جامعه سازمان یافته مبتنی بر قراردادهاست. شهر تولیدکننده فرهنگ است. چون محیط شهری شیوه‌های خاصی از زیستن، کارکردن، رابطه برقرار کردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه می‌کند. 
در بین تمامی فضاها شاید بتوان گفت دنیای مدرن بیش از هر چیز وابسته به فضای شهری است. نمی توان تمدن مدرن را بدون پدیده ای به نام شهر تصور کرد. شهر محل تمرکز بروکراسی، نظام آموزشی، ، نظام تنبیهی و محل ظهور و اقتدار دولت مدرن و پایگاه شکوفایی زبان است. به بیان میشل فوکو در کشورهایی مانند فرانسه، تمرکز گرایی دولت از طریق گسترش منطق شهر به کل قلمرو کشور حاصل شده است. کشور،  شهر بزرگی تصور شده که باید با همان منطق ولی در مقیاسی بزرگ تر اداره شود. پایتخت ها و ابرشهرهای جوامع بازرگانی برخلاف جوامع غیربازرگانی، اغلب بندر هستند. حتی پلان و طراحی خیابانهای شهر های مدرن اغلب ایدئولوژی های عقلانی و مرکز گرای مدرن را نمایان می کنند.در این تعبیر گفتمانی، شهر را می توان مانند هر متن دیگری خواند. خواندنی که مانند هر خواندن دیگری موکول است به تفسیر و تاثیر و تاثر بینامتنی. متن های دیگر، چه از جنس شهر باشند یا نه،  روی خواندن ما تاثیر می گذارند.
در دنیای مدرن امروز و گسترش بروکراسی مدیریت فضای شهری ،برنامه ریزی شهری در تمام حوزه ها و کیفیت اداره شهر اهمیت پیدا می کند چرا که مدیریت  اکثریت شهروندی بدست جمع قلیلی می افتد. باید پذیرفت، زندگی شهری امروزی، فی‌نفسه کیفیتی سیاسی دارد.حتی با با نگاه تاریخی نیز می توان ادعا کرد که شهر محل بروز سیاست بوده است. گواه این امر را می‌توان در هم‌ریشه بودن واژگانی police به معنای «شهر» با politics به معنای «سیاست منوط به شهر» دانست. از این رو، زیست شهری ناگزیر زیستی سیاسی است که در آن افراد یا سوژه‌ها (اعم از شهروندان و غیر-شهروندان) به واسطه‌ی شهرنشین بودن و پذیرش عنوان شهری یا شهرنشین، سیاسی می‌شوند. ارتباط قدرت با شهر از همین روی عیان می شود که شهر با وجود یک پدیده اجتماعی بودن اما  فی النفسه سیاسی است و سیاست نیز چیزی جز وجود نیروهای معارض برای کسب قدرت نیست. اکنون مدیریت شهری ‌ به‌مثابه‌ جزئی‌ از سیستم‌ حکومتی، اداره‌ امور شهرها  با سیاست و قدرت مربوط می شود. در واقع هر فرد ،گروه یا سازمانی که با استفاده از منابع در اختیار خود و از طریق تنظیم و کنش رفتار خود تاثیری هر چند اندک در تصمیم سازی سیاست گذاری ،اقدامات و سایر کنشگران داشته باشد به عنوان عنصرو کنشگر دارای قدرت در شهر محسوب می شود.
وجود  نیروهای مختلف موجود در شهر اعم از کثرت نیروهای مدیریتی (ملی و محلی ) و شهروندان و نگاه ابژه محوری به آنها و گاهی عدم ایجاد بستر مشارکت نیروهای اجتماعی در طرح ها و برنامه ریزی شهری و از طرف دیگر عدم وجود تعامل سازنده مدیران شهری و حکومتی با هم برای یکسان سازی و ایجاد یک گفتمان شهری توسعه محور و یکپارچه باعث شکل گیری تعارضات میان این نیروهای دارای قدرت در شهر می شود.
کثرت ساختارهای مدیریت شهری که هر کدام با نگاه ویژه ای و خاصی به مسئله شهر و شهروندی توجه دارند و همچنین تداخل موجود در بین کارکرد ها و اجراییات باعث ایجاد نزاع قدرت در مدیریت شهری می شود و شهر را به محلی برای نزاع بر سر قدرت در تمامی حوزه ها تبدیل کرده است . اگر سرمایه را تنها بر دارایی اقتصادی تعریف نکنیم (بنا بر تعریف پیر بوردیو) شهر بستری برای دستیابی به هر سطح سرمایه اعم از سرمایه اقتصادی، فرهنگی ، نمادین و سرمایه اجتماعی است که در بین نهادها و مدیران شهری بر سر دستیابی به آنها و تاثیر گذاری بیشتر و ترویج ارزش های گفتمان برخواسته از آن تحول پیدا می کند. حال این سوال مطرح می شود که با توجه به نقش و حضور قلیل شهروندان در مدیریت شهر، آنان را تبدیل به ابژه هایی برای قدرتمداران و نهادهای شهر نکرده است.؟ باید پذیرفت با وجود تمدن با قدمت کشورمان و درصد بالای شهرنشینی وتاریخ بلدیه ها، اما مدیریت شهری در کشورمان هنوز در مرحله آزمون و خطاست و تا زمانیکه بر توزیع قدرت و تفکیک وظایف و تلاش در جهت مدیریت یکپارچه و ایجاد الگویی مناسب و بومی با الهام از نمونه های  شهرهای موفق دنیا نایل نشویم شاهد تمرکز گرایی قدرت در دست عده ای و یا تداخل کارکردی و عملکردی خواهیم بود.

*دکتری جامعه شناسی سیاسی


پیوند کوتاه :


Telegram

نظرات بینندگان:

سلام طاعات قبول /عالی بود
نام :
ایمیل :
* نظر:
* کلمه امنیتی:
 
پر کردن فیلد های ستاره دار (*) اجباری است.